
عایشه که از مخالفان عثمان حمایت میکرد پس از طواف خانهٔ کعبه در راه بازگشت به مدینه، خبر قتل عثمان و به خلافت رسیدن علی را شنید. پس به مکه بازگشت و فعالانه دست به عملیاتی علیه علی زد و چهار ماه بعد به طلحه و زبیر پیوست. علاوه بر عایشه، افرادی از بنیامیه که از مدینه فرار کرده بودند و طبق نظر روبرت گلیو خلافت را در انحصار بنیامیه میدیدند و اهدافشان با طلحه و زبیر متفاوت بود، در مکه گرد آمدند. طلحه و زبیر که پیشتر از نیل به آرزوهای سیاسی خود ناامید شده بودند، با مخالفت علی در حفظ حکومت بصره و کوفه برای این دو، ناامیدیشان افزونتر گردید. این دو وقتی شنیدند که هوادارانشان در مکه جمع شدهاند، به بهانهٔ به جا آوردن عمره، از علی اذن خواستند که مدینه را ترک گویند. پس از آن، این دو بیعت خود با علی را شکسته و مسئولیت قتل عثمان را به گردن وی انداخته و از وی خواستند که قاتلان را محاکمه کند. دانشنامهٔ اسلام مینویسد طلحه و زبیر و عایشه اذعان داشتند که حدود باید برای همه به طور مساوی بر پا داشته شود و یک سری اصلاحات باید انجام گیرد. از آنجایی که این سه تن در سرنوشت عثمان به نوبهٔ خود مسئول بودند، علت شورششان در راستای درخواست برای خونخواهی از عثمان و مقصودی که از اصلاحات مد نظر داشتند، مبهم به نظر میرسد. مادلونگ بر این باور است که این چند تن کشتهشدن عثمان را بهانهای برای مخالفت با علی و جاهطلبی خود قرار دادند زیرا آنها خلافت علی را با منافع خود سازگار نمیدیدند. از سوی دیگر، شورشیان مدعی بودند که خون عثمان نیازی به قصاص ندارد زیرا وی به خاطر عملنکردن به قرآن و سنت محمد کشته شدهاست. لئورا وچا ولیری معتقد است علت واقعی این شورشها، رویکرد بخشایشگر علی نسبت به مقصران قتل عثمان (به گونهای که این طور مینمود که مسببان امر مجازات نخواهند شد)، عدم برخورد قاطع علی با معاندانی که تکبر و خطرآفرینیشان بسیاری را فراری داده بود، و سیاست عوامگرای علی ضد اشرافیگری قریش بودهاست. پس از آنکه طلحه و زبیر در جمعآوری حامیان در حجاز ناکام ماندند، به امید پیداکردن نیرو و منابع لازم برای بسیجکردن حامیان عراقی، با چند صد سرباز عزم بصره کردند. ویلفرد مادلونگ تخمین میزند که این سه تن، تقریباً چهار ماه پس از خلافت علی در ربیعالثانی ۳۶ هجری به همراه حامیانشان، مکه را به سمت عراق ترک کردند. وقتی علی از این موضوع مطلع شد، در معیت سپاهی، رد پایشان را گرفت و تعقیبشان کرد اما به آنها نرسید. علی چارهای نداشت جز آنکه از تصرف عراق به دست این گروه ممانعت کند، چرا که شام فقط از معاویه اطاعت میکرد. در مصر نیز هرج و مرج حکمفرما بود. بنابراین با از کف رفتن عراق، عملاً استانهای شرقی وابسته به آن، شامل ایران، نیز از دست میرفت. شورشیان بصره را تصرف کرده و بسیاری از مردم را کشتند. علی از کوفیان درخواست یاری کرد و به خیانتهایی در عراق پی برد. در بصره سپاه عایشه به بیتالمال حمله برده، محافظانش را کشتند و نیز عثمان بن حنیف، والی منصوب علی، را مجبور کردند که قصر حکومتی را ترک کند و موی سر و ریشش را کندند. علی ترجیح داد به جای اینکه به بصره لشکر کشد، حمایت کوفه را جلب کند. ابوموسی اشعری، والی کوفه، پیش از جنگ جمل با علی بیعت نمود. اما وقتی که جنگ بین طلحه و زبیر و عایشه با علی بالا گرفت، ابوموسی موضعی بیطرف اتخاذ کرد و با وجود تحت فشار گذاشتنش، از تصمیمش منصرف نشد. وی مردم کوفه را به بیطرفی در جنگ داخلی بین مسلمانان فرا خواند. سرانجام حامیان علی وی را از کوفه بیرون راندند و علی نامهای شدیدالحن به او نوشت و عزلش کرد. نمایندگان علی (مالک اشتر، ابنعباس، فرزندش حسن، و عمار بن یاسر) تلاش بسیاری برای جلب حامی برای سپاه علی کردند تا بالاخره ۶ یا ۷ یا ۱۲ هزار نفر را به سپاه علی ملحق کردند. مادلونگ مینویسد حسن توانست لشکر شش یا هفت هزار نفره فراهم آورد و آنان را به ذی قار آورد و به علی ملحق شد. علی به بصره نزدیک شد و باب مذاکرات با طلحه و زبیر و عایشه را باز کرد. همه در آن زمان فکر میکردند توافق بین طرفین حاصل شدهاست، اما جنگ بین دو سپاه ناگهان آغاز شد. در منابع دربارهٔ آغازگر جنگ روایات گوناگونی آمدهاست . طبق برخی روایات، علی به لشکریانش دستور داد که جنگی را آغاز نکنند، اما پس از آنکه برخی از حامیان علی کشته شدند، وی خود را مستحق دانست که جنگ را علیه برخی مخالفانش از اهل قبله آغاز کند. آنچه از این روایات بر میآید این است که بنا به سنت عرب، جنگ بیشتر شامل نبردهای دو نفره و دوئلوار بوده و درگیری گروهی و گسترده در آن به چشم نمیخورد. مهمترین بخش جنگ، حول هودج عایشه و شترش در جریان بود. وجه تسمیهٔ این جنگ این است که عایشه در مرکز میدان جنگ و بر روی شتری سوار بود. در اثر جنگیدن محافظان عایشه، شتر او به خون آنها آغشته شده بود. عایشه در این جنگ آسیبی ندید اما جنگ حول شترش بسیار شدید بود. سپاه علی پیروز شد و یاران علی زانوی شتر را قطع کردند و شتر به همراه عایشه به زمین نشست. اما عملاً پیش از این هم جنگ به پایان رسیده بود، چرا که طلحه توسط تیری که بسیاری از منابع آن را کار مروان بن حکم میدانند، زخمی شده و پس از آنکه او را به خانهای بردند، درگذشت. روبرت گلیو مینویسد انگیزهٔ مروان از این عمل، این بود که وی هیچگاه طلحه را در قتل عثمان بیتقصیر نمیدانست. زبیر نیز پس از اینکه با علی دیدار کرد و علی وی را به یاد سخنی از محمد در مورد خودش انداخت، در مشروعیت جنبشی که به راه انداخته بود، دچار تردید شد و میدان جنگ را ترک کرد. کسانی از قبیله بنیتمیم او را تعقیب کردند و در جای خلوتی به نام وادی السباع به طرز توطئهآمیزی کشتندش. احنف بن قیس را از محرکان قتل زبیر دانستهاند. روبرت گلیو معتقد است که گرچه در مورد فرار و خیانت و حقارت در این جنگ در منابع اغراق شده، اما این دلایل به خوبی نشاندهندهٔ بیثباتی مخالفان علی و حاکی از علت پیروزی آسان علی در این جنگ است. محاسبهٔ آمار دقیق رزمندگان در این جنگ و کشتهشدگان غیر ممکن است. چرا که منابع در مورد تلفات جنگ، اعدادی بین ۶٬۰۰۰ تا ۳۰٬۰۰۰ تن گزارش میدهند. ولیری مینویسد عدد ۳۰٬۰۰۰ اغراق است، زیرا شمار افرادی که از مدینه به همراه علی آمدند و افرادی که بعداً به وی پیوستند سر جمع بهسختی به ۱۵٬۰۰۰ تن میرسد. عایشه بازداشت شد اما با احترام با وی رفتار شد و علی وی را تحت مراقبت به مدینه فرستاد و در این تصمیم سرسخت بود. او به سپاه عایشه امان داد و با برخی از افراد مخالف همچون مروان بن حکم صلح نمود و وی به معاویه در شام پیوست. این عمل علی، باعث بروز ناآرامیهایی در سپاهش گردید. مطلبی مهمتر که باعث شد تندروان سپاه علی، وی را به خروج از دین متهم کنند، این بود که علی مانع از به کنیزیگرفتن زنان و فرزندان و گرفتن اموال کشتهشدگان جنگ در سپاه عایشه شد و تنها اموالی را که در میدان جنگ به دست میآمد، مجاز به گرفتن دانست. آنان از علی پرسیدند که چطور ریختن خون این افراد حلال بوده اما اموالشان حرام است و بعداً خوارج این مسئله را یکی از اتهامات وارده بر علی مبنی بر خروج از دین به حساب میآوردند.
مقاله های ایرانی سایت بیدخت را می خوانید
keywords : وب سایت بیدخت،نوشته بیدخت،مقالات بیدخت